کتاب مثل اقیانوس بیکرانی است که ناشناخته های بسیاری دارد و هر کس به فراخور حالش دل به ژرفای آن می سپارد و با انبانی پُر باز می گردد. در این دریای عمیقِ معرفت، گوهرهای نابی وجود دارد که تنها تلاشگران چیره دست می توانند به آن دست بیابند.برای خرید انواع کتاب میتوانید از بانک کتاب، کتاب مدنظر خود را انتخاب کنید و خریداری کنید .
میراث ماندگار
کتاب میراثی ماندگار و پدیده ایی شکوهمند و با ارزش است که زندگی بشر را روشن می کند و خداوند بزرگ معجزه ابدی آخرین فرستاده اش را کتاب قرار داد؛ کتابی که سرآمد همه کتاب هاست. آیین آسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتابخوانی است. اگر در تاریخ اسلام کاوش کنیم، این حقیقت را که اسلام، دین اندیشه و معرفت، آیین دانش و معنویت است به روشنی در می یابیم. ما وارث نظام گران بها و فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی هستیم، تا به چه میزان با برخورداری از آثار مکتوب در راه احیای این فرهنگ بکوشیم.
سرگذشت کتاب
کتاب در طول سالیان دراز، سرگذشتی تلخ و شیرین داشته است، زمانی در غربت و تنهایی و زمانی در اوج شکوفایی بوده است امّا نقش برجسته و سازنده کتاب در تکامل فردی و اجتماعی مشهود است. سزاوار نیست به چنین عنصر مهمی کم توجّه باشیم و آن را فراموش کنیم.
زیباترین جلوه آفرینش
کتاب را باید یکی از زیباترین و مهم ترین جلوه های فرهنگی بدانیم و آن را از گرانسنگ ترین پدیده ها و میراث بشر به حساب بیاوریم. شکوه این ارزش را باید در تابش «اَلَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم؛ پرودرگاری که به قلم آموخت» جستجو کنیم. خداوند یگانه به قلم و حرمتش سوگند یاد کرده و معجزه همیشه جاوید آخرین سفیر سعادت را کتاب آسمانی دانسته است.
این نشانه روشن، افزون بر پیشینه پربار فرهنگیان و شمار کتاب ها و کتابخانه ها و کتاب نگاران و نام آوران، ما را ترغیب می کند ریشه های کهن و مانای کتاب را با نگرشی نو، به بررسی بنشینیم.
نگاشته های روشنی بخش
کتاب مثل خورشید، فضای زندگی ما را روشن می کند و نور و گرمی می بخشد. کتاب مانند باران بر سرزمین دل ها می بارد و گلبوته های اندیشه را بارور می کند و طراوت می بخشد. کتاب نقش پرندگان را به انسان ارزانی می دارد و او را به پرواز در آسمان اندیشه رهنمون می سازد. کتاب در پیشرفت های روزافزون بشر، در عرصه دانش و نوآوری و فرهنگ، نقش فعال داشته است. بی شک آنهایی که گام های بلندی در وادی ادب و فرهنگ و دیگر زمینه ها برداشته اند، با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبوده اند.
ابزار دینی ـ فرهنگی
تمامی ادیان آسمانی و مردان بزرگ تاریخ، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و این گویای اهمیت عنصر کتاب در پویایی جامعه است. روابط و تبادل فرهنگی جوامع بشری نیز در پرتو کتاب پر رونق شده است.
اثری ماندگار
* با ایمان و اخلاص می شود آثار خوب و زیبایی وجود آورد. یک کتاب خوب زمانی می تواند تأثیرگذار و خاطره انگیز وماندگار باشد که نیازهای خوانندگانش را بر آورده و به سؤالاتشان پاسخی قانع کننده و استوار بدهد.
دگرگونی نشر
* امروز همپای همه تحولات، در کار تحقیق کتاب جهش های مطلوبی انجام شده است. نیاز به صرف وقت کمتر و دقت و سرعت در پژوهش از ره آورد چنین تحولاتی می توان باشد. تلاش برای بهینه سازی آثار هم در همین راستاست. براستی چرا نباید برای استفاده بهتر و ثمربخش تر از کتاب؛ شتاب بیشتری به خرج بدهیم؟
کشف افق های تازه
به وجود آوردن زمینه های پیوند و دوستی با کتاب، از اهمیتی خاص برخوردار است، کتابخوانی علاوه بر ایجاد ارتباط بین ما و مطالعه، درهای دانش و بینش را بر روی ما باز می کند و آگاهی های روشنی بخشی به خواننده می دهد و افقهای جدیدی از اندیشه و فهم را در برابر آدمی می گشاید
مطالعه و کتابخوانی
بی گمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزش تر از کتاب نیست؛ چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. کتاب همدمی است که اندوه را می زداید و مطالعه کننده را از تنهایی در می آورد و به او حکمت های جان پرور می آموزد.
در داقع وقتی جهل و بی خبری، جامعه ای را از پای درآورد، یا شبهه ها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه می تواند شبهه های ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلب ها باز آورد، کتاب خوانی است. گرفتاران در چنبره پرسش ها و محاصره شدگان در میان انبوه شبهه ها، می توانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آن جا نیرو گیرند و به جنگ شبهه ها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبهه افکنی های دیگران بیابند.
آثار ماندگار
یک کتاب خوب، ماندگار و تأثیر گذار، چگونه به یک اثر خاطر آفرین و ماندگار بدل میشود؟ یکی از مهم ترین ویژگیهای چنین آثاری، در نظر گرفتن این نکته مهم است که این گونه کتابها دست کم پاسخی به یکی از سوالها و یا نیازهای مخاطبان خود بدهند، پاسخی که با توجه به اولویتها، زیبا و متین و استوار و قانع کننده باشد. برای این که اثری ماندنی بشود، باید خوب باشد. آثار خوب میماند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم یعنی پاسخ به یک سوال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد، بلکه ممکن است اینطور نباشد، لیکن پاسخی به یک نیاز باشد.
کتاب های ناسالم
بی تردید، به همان اندازه که می توانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفت ها و خطرهای نوشته های سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتاب های ناسالم به مدرسه ها و خانه ها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم می آورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایش های افراد جامعه دل بستگی دارند، نمی پذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.
نوجوان بودم و سرم پُر شر و شور. شوقِ دیدن و خواندن ولم نمیکرد. اغلبِ دوستانم از خودم بزرگتر بودند و همگی ربطی به سینما یا فرهنگ داشتند. محمد (که این روزها خوشنشینِ ینگهدنیا شده) آن روزها مصاحبِ گفتگوهای سینماییام بود.
دربارهٔ فیلمهای مختلف گپ میزدیم. میدیدم از هر چه لذت بردهام، او نقدش میکند و میگوید: «فیلم نیست.» چیزی شبیهِ آنچه مسعودِ فراستی اغلب دربارهٔ فیلمهایِ امروزِ ایران میگوید. برایم عجیب بود. یک بار بهش گفتم آخر این چه وضعیست؟ چرا اینجور به فیلمها نگاه میکنی و مدام دربارهشان انقلت داری؟
بعدها همین نوعِ مواجهه بینِ من و کتابها پیش آمد. مواجههای که حالا دیگران من را مخاطبِ آن سؤال میکردند که: «چرا نقد؟» گاهی با مخاطبی که از یک کتاب لذت برده بود چنان جر و بحث میکردم تا به او ثابت کنم مثلاً فلان کتاب اصلاً قواعدِ رمان را ندارد و از این حیث خواندنش بیارزش است اما باید از این مرحله عبور میکردم.
در مواجهه با کتابها، سه سطح مخاطب وجود دارد:
۱. مخاطبانِ عام که برایِ لذت بردن کتاب میخوانند.
این گروه البته لزوماً جزء عوامِ مردم نیستند. در واقع، گروهِ اول جمعِ کثیری را در بر میگیرد. بخشی از آنها واقعاً افرادی هستند که برایِ وقتگذرانی و لذت بردن کتاب میخوانند اما بخشی هم هستند که احتمالاً سطحی از آگاهی را در فنی از فنون دارند. این گروه ممکن است کتابِ تخصصیِ رشتهٔ خود را با دقتِ یک منتقد بخوانند اما در مواجهه با کتابهایِ حوزههای دیگر مخاطبی منفعل و لذتبرنده باشند. در مجموع، افرادی که در این گروه قرار میگیرند سطحی از لذتِ کتابخوانی را درک میکنند که میشود با ارفاق به آن عنوانِ خوب داد. چرا؟ چون خواندنِ این گروه فعالانه نیست.
۲. مخاطبانِ اهلِ نظر که برایِ نقد کردن کتاب میخوانند
شاید تصور کنید این گروه سطحِ ممتازِ مطالعه را تجربه میکنند. این طور نیست. گروهِ دو در واقع کسانیاند که نقد کردن را بهتازگی آموختهاند یا نتوانستهاند پس از سالها از سطحِ نازلِ کتابخوانی عبور کنند. این گروه پر است از کسانی که کمترین و نازلترین لذتِ کتابخوانی را درک میکنند؛ گروهی که نه نقدشان به کارِ کسی میآید نه کتابخوانیشان به کارِ خودشان. در بهترین حالت، بخشی از افرادی که در این گروه قرار میگیرند میتوانند منتقدانِ خوبی باشند اما مواجههٔ آنها با کتاب مواجههٔ وسواسگونه و ایرادگیر است.
آنها کتاب را با عینکِ بدبینی میخوانند و بنابراین لذتی از این کار نمیبرند.
۳. مخاطبانِ اهلِ نظرِ لذتبرنده از کتاب
سطحِ ممتازِ کتابخوانی مخصوصِ این گروه است؛ گروهی که هم بر مسائلِ فنیِ کتاب مسلط است و هم راهِ آموختن از کتاب را با گاردِ نقد برایِ خود مسدود نکرده است. این گروه هم از کتاب لذت میبرند، هم چیز یاد میگیرند، هم اطلاعاتِ خود را شخم میزنند، هم بر کتاب حاشیه میزنند و نظراتِ خود را پیش میبرند.
نقد در این سطح از مطالعه ارتقا یافته است و از سطحِ ایرادهایِ دمِ دستی عبور کرده است. این نوع کتابخوانی کتابخوانیِ فعال است.
تصور میکنم بهترین حالت آن است که در کتابخوانی به سطحِ سوم برسیم؛ سطحِ ممتازی که با قرار گرفتن در شرایطِ آن دیگر هر کتاب را به هر شیوهای نمیخوانیم. برایِ ذائقهمان احترام قائل میشویم، وقتمان را ارزشگذاری میکنیم و بیدلیل کتاب نمیخوانیم.
آیا باید همۀ کتابها را کامل خواند؟ بهنظرم اگر جایی متوجه شدیم به جهانِ نویسنده و آن کتاب راه نداریم، دیگر لازم نیست ادامه بدهیم، حتی اگر بهزعمِ دیگران آن اثر شاهکار باشد.
لذتِ فعالانۀ کتابیخوانی محرک است و آدم را متوهم و متوقف نمیکند. ذهن را به پرسش وامیدارد و دروازۀ جهانهای فکری تازه را به رویمان باز میکند. ما در آن جهان باید حسابی بچرخیم و بجنگیم و عاشق شویم و یاد بگیریم و سوال بپرسیم و قضاوت کنیم و قضاوت بشویم و به مهلکه بیفتیم و...
برای خرید کتاب کمک درسی با 30% تخفیف بر روی لینک کلیک کنید .